سخنان جبران خليل جبران-سری چهارم
سخنان جبران خليل جبران
بيشك، روزي خواهد رسيد كه داراييتان را از دست ميدهيد! اكنون بخشش كنيد تا بخشش، فصلي از فصلهاي زندگيتان باشد و نه از آنِ بازماندگان شما.
((جبران خليل جبران))
=================
كار كنيد تا خود را با زمين و روح آن هماهنگ و همساز نماييد. زيرا تنبل و بيكار با فصلهاي زمين بيگانه است.
((جبران خليل جبران))
==================
به راستي كه زندگي سياه است، اگر جنبشي در آن نباشد. حركتِ بيشناخت، كور است و بركتي ندارد. شناخت بي عمل نيز نازا و بيمار است. كردار بيعشق، بيهوده و بيثمر است.
((جبران خليل جبران))
===================
اگر با عشق كار كنيد، خود را با ديگران پيوند ميزنيد و چنين پيوندي سبب پيوندتان با پروردگار خواهد شد.
((جبران خليل جبران))
==================
آسايشخواهي، خواهشهاي جان را در دل قرباني ميكند و ميكُشد، آنگاه با شدت ميگريد و در پي جنازهاش ميرود.
((جبران خليل جبران))
===================
شرم، سپري محكم در برابر نگاههاي ناپاكان است.
((جبران خليل جبران))
====================
بهتر است كه داد و ستد را با مهر و داد انجام دهيد تا به آزمندي و گرسنگي نينجامد.
((جبران خليل جبران))
====================
اگر نتوانيد با عشق كار كنيد و رنجيده و افسرده باشيد، بهتر است كارتان را رها كنيد و بر پلكان پرستشگاه بنشينيد و از آنهايي كه با آرامش و شادي كار ميكنند، گدايي كنيد.
((جبران خليل جبران))
===================
اگر نان بپزيد، ولي لذتي نيابيد، به راستي، نان تلخي پختهايد كه تنها نيمي از گرسنگي انسان را فرو مينشاند.
((جبران خليل جبران))
====================
آن كه در شما نامحدود است و در بند نيست، در آسمان خانه دارد؛ خانهاي كه درش از بامداد و پنجرههايش از سكون و آواز شب است.
((جبران خليل جبران))
ادامه مطلب